تولدی دوباره

نظرات 747 + ارسال نظر
پرنیان پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:26 ق.ظ

آخه چرا...گریه ام گرفت مرجان جات خیلللییییییی خالی خواهد بود

مهدی پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:34 ق.ظ

واااااااااااااااااااااای......
مرجان بگو که هک شده پسوورد وبلاگت و اینها رو خودت ننوشتی. آخه اینوقت شب فکر خواننده‌های اینجا رو نکرده بودی با این پست. نمیدونم باید باور کنم خودت نوشتی یا نه ولی اگه اینجوره قبول کن رسمش نبود اینجوری و تو همچین شبی (شب تولدت) با این پست یه کانتینر آب یخ رو سر مخاطب‌هات بریزی.
البته من که کاهل همیشگی در زمینه کامنتگذاری بودم ولی شدیدا عادت کرده بودم به نوشته‌هات.
بهرحال ممنونم بابت این همه مطالب زیبا و خواندنی که تو این مدت نوشته بودی و من خواننده‌شان بودم. امیدوارم روزی بشه که بازم تو این وبلاگ یا هر جای دیگه بتونم نوشته‌های قشنگت رو بخونم.

برای خودت و خانواده‌ات آرزوی سلامتی و کامیابی میکنم.

شادباشی

ستاره نقره‌ای پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:21 ق.ظ

مرجان جون تولدت مبارک و برات آرزوی بهترین‌ها رو دارم.
باورم نمی‌شه که این پست خداحافظی بود و به همین راحتی یک وبلاگ نویس خوب دیگه نمی‌نویسه. ولی می‌دونم که دلایل خودت را داری که برای من قابل احترام هست.
هر جا که هستی شاد باشی.

امین پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:24 ق.ظ http://sinehsorkh.com

خوب امیدوارم که دنیای بیرون آدم های خوبی جلوی پات بگذاره و دیگه مردم آزار جلوی پات سبز نشه.

حالا چیکار کنیم 2 تا ایمیل رو ترکوندی؟
یه ایمیل به سایت بیزینست زدم؛ امیدوارم اونو چک کنی ;)

شاد باشی

آوا پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:44 ق.ظ http://avayemohajer.persianblog.ir

تولدت مبارک گلم.

فرزانه پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:53 ق.ظ

سلام Birthday Girl

هم تولدت و هم ورودت به دنیای واقعی مبارک و خجسته
خوشحالم که جزء کسانی هستم که می تونم باهات ارتباط داشته باشم و احتمالا هر چند وقت یکبار دعوتت کنم واسه شام، بعد سر تو رو به خوردن گرم کنم و خودم تند تند دست نوشتهای بی نظیرت رو بخونم
از یه طرف هم جدا متاسفم واسه کسانی که دوستت داشتند و نوشته هات رو دنبال می کردند و لذت می بردند
و بیشتر از همه متاسفم واسه انسان نماهای بیمقداری که سیرت زشتشون رو پشت ماسک پر رنگ و لعاب دنیای مجازی پنهان کردن و اینقدر حقیر و عاجزند که واسه یه توجه کوچیک،‌ واسه یه چیکه محبت (اونم معمولا از نوع دروغی) حاضر هستن به هر خواری تن بدهند و تموم سعیشون اینه که بقیه رو هم بکشونند توی لجنزاری که دارن توش غرق می شوند

به هر حال عزیزم،‌قدر زر زرگر شناسد،‌قدر گوهر گوهری. خوشا به حال اونایی که از این به بعد از محبت قلب پاک تو بهره مندن و بدا، بدا به حال اونایی که لیاقتشون همون نقاب به چهره هاست غافل از اینکه آفتاب همیشه پشت ابر نمی مونه!

دوست و دوستدارت
فرزانه

بهار پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:55 ق.ظ http://rominabahar.wordpress.com

مرجان عزیزم شرمنده که اینجا برایت کامنت میگذارم
گفتی دیگه ایمیل‌هایت رو جواب نمیدهی من هم گفتم شاید کامنتهای اینجا رو بخوانی و جواب بدهی
من یک متنی برای تولدت نوشته بودم که ایمیل کنم که حالا که ایمیلهایت رو بستی دیگه نمیشه برایت سند کرد
من از روز اول خواننده نوشته هایت بودم و حیف شد که حالا دیگه نمینویسی اما هر جور که خودت صلاح میدونی و دوست داری

ببخشید اگه کامنت نمیگذارم خیلی. من اهل کامنت گذاشتن نیستم. راستش نود و نه درصد وبلاگها رو از روی گوگل ریدر میخوانم واسه همین اهل کامنت گذاشتن نیستم چون آدم دنیای مجازی نیستم به هر حال.


تولدت رو تبریک میگم و امیدوارم که مثل روز تولدت هر روز زندگی ات پر از حرارت و عشق و گرما و امید و نور باشه و هر روز مثل روزی که به دنیا اومدی پر از امید و آرزو باشی. مثل لحظه‌ای که امید رو به پدر و مادرت دادی با اومدنت به این دنیا هر روز همین امید رو تجربه کنی و از زندگی‌ات لذت ببری
امیدوارم هر روز بهترین ها رو در کنار شوهر و فرزندت تجربه کنی و هر روز از نو متولد بشی با هزاران آرزوی خوب و این سال جدید از زندگی ات سال رسیدن به آرزوهایت باشد.

هر جا هستی و هر زمانی، شاد و خو شبخت و سر حال باشی

میبوسمت از راه دور و تولدت هزاران بار مبارک باشه


اگر احیانا ایمیلت رو باز کردی، ایمیل من رو که داری. خوشحال میشم اگر بهم خبر بدهی این پیغام رو گرفتی یا نه؟

rohollah پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:02 ق.ظ http://restless3.wordpress.com/


سلام
امیدوارم خوب باشید
تولدتون هم مبارک باشه
و سال‌های سال در کنار خانواده به خوبی و خوشی زندگی کنید
حیف که من جزو "کسانی که من رو میشناسند و من هم میشناسم و دوستشون دارم تلفنم رو دارند " نیستم و راه دیگه‌ای هم بلد نیستم
حیف شد که دیگه نمینویسی
اما همون بهتر که جایی بری که دلت میگه
موفق باشی

نهال پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:16 ق.ظ http://khoshbakhty-khoshbakhty.blogsky.com

اول که میلادت خجسته بانوی مهربان ِ من....

۳۵ سالگی قطعا نقطه ی عطف بسیار بسیار تاثیرگزار دیگری در زندگی هرکسی و به خصوص تو با شرحی که دادی و تجربه هایی که اندوختی هست...
مسلما برای من یکی خلا‌ء فوق العاده عمیقی در دنیای وب ایجاد میشه با رفتنت ،اما فقط می تونم بگم تا حد زیادی درکت می کنم و بهت حق می دم و با شناختی که ازت دارم می دونم بهترین تصمیم رو برای زندگی ات گرفتی...
و این که اینقدر امیدوار و با درایت و آرام و مطمئن، با کوله باری از تجربه داری دور تازه ای از زندگی ات رو آغاز می کنی، برام لذت بخشه و چشم انداز و افق روشن و وسیع و کاملی رو دهنم در موردت به تصویر می کشه...

پس ضمن حفظ تماسم با تو(اگه منو قابل بدونی البته) به خداوند مهربانی ها و نکویی ها و عشق و مهر می سپارمت و از طریقی دیگه(غیر از دنیای مجازی)،خوشبختی و بالیدنت رو به نظاره مینشینم...

Kiwi پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:32 ق.ظ

salam marjan jun.
tavalodet mobarak azize delam. kheili heif shod ke hamchin tasmimi gerefti.va heif tar inke man gheir az in emailet rahe tamase digei bahat nadaram.omidvaram ke dar zendeghiye vaghei har ruz bishtar az ruze ghabl movafagh tar va shad tar bashi.

ruye mahet ro mibusam va barat arezuye behtarin haro daram.dustet daram duste nazanine nadideye man....

samaneh پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:15 ق.ظ

inja tanha jaii bood ke matlabe khoob mitunestam bekhunam va lezzat bebaram...omidvaram har ja hastin salem bashido az zendegitun lezzat bebarid...shayad ye roozi ye jaii hamdigaro didim..kasi che midune...

ترانه پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:42 ق.ظ http://taraaanh.persianblog.ir

مرجان جون اولا که تولدت مبارک. بعد هم حتما دلیل خوبی برای اینجا ننوشتن داری. پس اگر بگم دلم برای خودت ونوشته هات تنگ خواهد شد فایده ای نداره. ناراحتم که دیگه نمینویسی ولی خوشحالم که دنیای بیرون رو زیباتر پیدا کردی...
مواظب خودت و امیر باش. مرسی که با نوشته هات لبخند به لبها آوردی و باعث شدی که به خیلی چیزها فکر کنیم. امیدوارم درکنار امیر عزیز و مریخی سالهای سال به خوبی وسلامتی زندگی کنی.
و امیدوارم روزی نوشته هات رو در دنیای واقعی بخونم.بنظر من که کاملا استعداد نوشتن داری حیفه که فقط برای خودت بنویسی.(بوس)

طناز پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:49 ق.ظ

مرجان جون

از صمیم قلب برات بهترین آرزو‌ها رو می‌کنم، مطمئنم جز معدود کسائی هستی‌ که با خیال راحت به سال گذشتشون نگاه می‌کنن و با آرامش به استقبال سال بعدی می‌رن...

ولی‌ خبر خیلی‌ بدی دادی، شوکه شدم وقتی‌ دیدم... ۲ ساله که بدون اغراق هیچ روزی نبوده که اینجا نیومده باشم، اونم نه ۱ بار...چندین و چند بار... خیلی‌ ناراحتم..می‌خواستم دوباره تلفن بزنم، ولی‌ فکر کردم شب تولدت رو شاید بخوای جوری که دوست داری بگذرونی و مزاحمت نشدم...

اصلا نمی‌خوام بخاطر خودخواهی خودم اصرار کنم به تغییر تصمیمی که چون تو گرفتی‌، محترمه برام... ولی‌ افسوس میخورم...خیلی‌ افسوس میخورم...


دادو پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:04 ق.ظ http://dado23.blogfa.com

سلام
تولدتان مبارک ، همیشه ی ایام زندگی موفق و سلامت باشید
می بینم که در آغاز تولدی دیگر یک انتخاب بزرگ هم داشته اید ، اینکه وبلاگستان بدون از قلب کویر چه رنگ و بویی خواهد داشت بماند ولی ترک عادت آنهم در اوج اعتیاد انرژی فوق العاده زیادی برایتان آزاد خواهد کرد امیدوارم از این انرژی خیلی بزرگ در راه های دیگری که علاقه و استعدادتان را شکوفاتر بکند استفاده بکنید .
برای بودن و رفتن شما از این صحنه چه عبارتی بهتر از حرفی که صمد بهرنگی از زبان ماهی سیاه کوچولو نقل کرده بود و این جمله سالهای سال الگو برای خیلی از نویسندگان و خوانندگان شده بود:
" مرگ خیلی آسان می تواند الان به سراغ من بیاید ، اما من تا می توانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شدم ، که می شوم ، مهم نیست ، مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد ..."
روزگار بکام و ایام بر وفق مراد

نسیم پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:22 ق.ظ

خانمی دلم برات تنگ میشه برای نوشته هات برای داستانهای قشنگی که مینوشتی .اینجا دومین وبلاگی هست که من دوستش داشتم یعنی در حقیقت نویسنده وبلاگ رو دوستش داشتم و نویسندش تصمیم گرفت که دیگه ننویسه احساس کسی رو دارم که یه دوست خیلی خوب داره ترکش میکنه نمیدونم چرا اینطوریه من هر کس یا هر چیزی که خیلی برام عزیز باشه ازم دور میشه . این رو از ته دل میگم مرجان خیلی برام عزیز هستی من بلد نیستم احساسم رو اونطور که هست نشون بدم اینم یه ضعف هست ولی خوب من واقعا دوستت دارم و امیدوارم شاد و خوشبخت باشی در کنار همسرت و امیر گل . انشاالله شاهد بزرگ شدن امیر باشی و بهش افتخار کنی . هر وقت سوال داشتم و ازت راهنمایی خواستم بهم جواب دادی با اینکه منو نمیشناختی و هرگز ندیدی . خیلی هم با صداقت و درست جواب سوالم رو میدادی ممنونم.
نماز و روزه هات هم انشاالله قبول باشه اگه یادت بود منو هم دعا کن .شاید یه روزی از نزدیک دیدمت . مواظب خودت باش به خدا میسپارمت .

anitaa پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:11 ق.ظ

delam barat tang mishe :( kheilii

فاطمه پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:15 ق.ظ

واقعا از ته دل خوشحالم، یه آدم حرف مفت زن و پرمدعا از وبلاگستان کم شد! کسی که قلبش صاف و پاک ه هیج کسی را زشت نمی بینه. همه پست هات توش یا از یکی بد گفته بودی یا از خودت تعریف کرده بودی!

صوفی پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:40 ق.ظ

تولدت مبارک . نماز و روزه ات هم قبول باشه . براتون بهترینها را آرزو می کنم .

مینو پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:50 ق.ظ

سلام مرجان جون
اول از همه تولدت مبارک.
دوم اینکه راستش جا خوردم انتظار نداشتم با یه پست خداحافظی روبه رو بشم نمیدونم چی بگم من اینجا رو دو سال پیش تو همین روزای ماه رمضون پیدا کردم و حالا هم آخرین پستش رو دارم تو اولین روز رمضون میخونم.
به هر حال من ازت چیزای زیادی یاد گرفتم و از این بابت خیلی ممنونم ازت و امیدوارم هر جا که هستی روزگار خوشی داشته باشی .
بازم ممنون
خداحافظ

هانیه پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:22 ق.ظ

تولدتون رو تبریک میگم مرجان خانوم. از چند سال پیش که وبلاگ شما رو میخوندم همش با خودم میگفتم که چرا کسی مثل شما تو دنیای واقعی پیدا نکردم. خیلی خودم رو به شما نزدیک میدیدم. همیشه از خوندن نوشته هاتون لذت میبردم و شما رو به چشم خواهر بزرگ نداشته ام میدیدم که من رو راهنمائی میکنه. فقط این رو بگم که خیلی چیز ها رو از شما یاد گرفتم و ناراحت هستم که دیگه نمینویسین . امیدوارم هر جا که هستین موفق باشین و باز هم نوشته های شما رو بخونیم.

sara123 پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:35 ق.ظ

man az rahe dooe een hese zadeh shodaneto dark kardam, tabrik migam, omidvaram in ehsase khoobeh emroozet hamishegi basheh, ....kheili khoob fahmidamet, marjan een nevashtat booyeh dobareh zadano midam, bazam tabreek, omidvaram 2 talasha barayeh dashtane donyaye hagheeghee va ghashang moafagh bashi...tavalodet va donyaye vagheeet mobarak.....sabet ghadam basheeha....

نیوشا پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ق.ظ

بای مرمری

ستاره پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:11 ق.ظ http://mechef.persianblog.ir/

مرجان عزیز فقط می تونم بگم متاسفم که دیگه شانسی برای خوندن نوشته های دلنشینت ندارم

تولدت مبارک امیدوارم روزهای خوب و خوشی در پیش داشته باشی

آزاده پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:32 ق.ظ

سلام مرجان خانم تولدت مبارک باشه امیدوارم عمری با عزت داشته باشی خیلی دلم برای نوشته هات تنگ می شه امیدوارم همیشه و هر جای دنیا که هستی خوشبخت باشی

مامان پرهام پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:10 ق.ظ http://parhamnini.blogfa.com

سلام مرجان جون. من از خواننده های تقریبا خاموشت بودم و هر روز بهت سر زدم شاید در طی این دوسال 5 تا کامنت برات کذاشته باشم و در عین حال که از ننوشتنت ناراحتم اما این تصمیمیه که تو گرفتی و من به تصمیمت احترام میزارم. دوست دارم و آرزو می کنم همیشه خوشبخت و شاد باشی. مطمئن باش قلبی که صداقت داره هیچ وقت شکست نمیخوره. امیدوارم امیر هم همیشه سالم و شاد باشه. بدرود...
راستی تولدت هم مبارک

حمید از شیراز پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:12 ق.ظ

سلام مرجان گلی
هنوز شوکه هستم اصلا باور نمیکنم که دیگه قراره ننویسی باور کن 3مرتبه خوندم مطمئن شم که درست میخونم
آخه چرا ؟
2سال هر روز بهت سر زدم قبول کن خیلی سخته دل کندن از قلب کویر
ولی تو این 2سال خیلی چیزها ازتون یاد گرفتم خیلی تجربه ها آموختم
راستی مجددا تولدت مبارک خواهر جون انشاالله که 100سال زنده باشی
نمیدونم بدون وبلاگ شما چکار کنم
من قرار هست 3سال دیگه به کانادا بیام اگه تونستین یه ایمیل برام بفرستید یه کم ارتباط با هم داشته باشیم قول میدم هیچ دردسری براتون درست نکنم ومزاحمتون نشم هموطن زر نویس خوب من

لیلا پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:23 ق.ظ

سلام عزیزم
با بهترین آرزوها تولدت مبارک .

سارا پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:24 ق.ظ

حیف شد. خوندن وبلاگت باعث شد از تجربه های خوبت استفاده کنم. یک دوست عاقل و با احساس رو از دست میدم.

رویای سبز پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:35 ق.ظ http://greendream24.blogfa.com

خب من نمیتونم و نمیخوام تاسفم رو از نخوندن متنهای تو پنهان کنم ولی به تصمیمت احترام میذارم و برای این دوره ی یک ساله ای که میخوندمت و کشفت کردم شاکر و سپاسگزارم. علت تصمیمت رو درک می کنم خودم هم چند وقتیه که به این نتیجه
رسیدم که دنیای واقعی با تمام چیزای ناراحت کننده ش ولی واقعیه یعنی اسمش رو خودشه دنیای واقعی و دنیای مجازی با تمام حق انتخابهای بی شماری که پیش روی آدم ها میذاره نمیتونه جای اونو پر کنه.
یعنی یک ماهیتی در دنیای واقعی وجود داره که در دنیای مجازی هر چند زیباست ولی تصنعیه و آدم رو سیراب نمی کنه. اگه از داستانهای کوتاهت یک کتاب تهیه کردی با کمال اشتیاق تهیه ش می کنم و میخونم خوشحالم که باهات آشنا شدم و تولدت رو تبریک میگم و امیدوارم سالهای سال با تندرستی و شادکامی بگذرونیم. یه جوری هستم و توضیحش خیلی سخته پر از احترام و حسرت هستم پر از تسلیم و تاسف
پر از تفاهم و اندوه...خلاصه پر پرم...خالی نیستم. می بوسمت و برات بهترین ها
رو آرزو دارم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:44 ق.ظ

شاد و سلامت و موفق باشی همیشه.......

نسرین پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:03 ق.ظ http://homecoming.blogfa.com/

سلام:
میلادت مبارک مرجان عزیز.برات بهترین ها رو آرزو میکنم و از خدا میخواهم به هر چه در دل داری برسی امسال.
انکار نمیکنم که خیلی ناراحت شدم از خوندن اینکه دیگه قراره دیگه اینجا ننویسی.
تو این مدت خیلی بهت عادت کرده بودم و لذت میبردم از نوشته هات.
ولی به هیچ عنوان ازتم نمیخوام که برگردی چون بنظرم آدمها بالغ هستن و حتما برای کارهایی که میخوان انجام بدن تفکر لازم انجام میدن و بهش ایمان پیدا میکنن بعد تصمیم به انجامش میگیرن پس بی معنیه که بخوایم دخالتی تو تصمیمشون بکنیم و بهشون القا کنیم که تصمیمی که گرفتن اشتباه است و باید تجدید نظر کنن و اون چیزی که ما میگیم درسته.
عزیزم امیدوارم هرجا که هستی سالم و سلامت و شاد و خوشبخت باشی.هم خودت هم خانواده و عزیزانت.
درسته ما رو حواله کرده بودی قاطب باقالی ها ولی من همیشه به یادت هستم.
شاد و موفق باشی.
بازم تولدت مبارک.
خداحافظ تا شاید وقتی دیگر

امیر پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:10 ق.ظ

حاظرم شرط ببندم که دوباره برمیگردی. ترک کردن محیط مجازی چیزی نیست که یک بلاگر به راحتی بتونه اون رو انجام بده :)

مریم پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:19 ق.ظ

نمی گم چرا چون حتما دلیلی که داری بزرگه و احترام به دلیلت واجب.ای دی فیس بوک من همینه.اگه دوست داشتی یه ندا بده .اینجا هم خونه آرزو هاست نه خونه خانم هاویشام

شکوفه پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:29 ق.ظ

مرجان عزیز تولدت مبارک . خیلی وقته که اینجا می یام و نوشته هاتون و می خونم . از اینکه دیگه نمی نویسید متاسفم چون خیلی چیزها از شما یاد گرفتم و از نوشته هاتون لذت بردم . در هر صورت براتون آرزوی موفقیت و سلامتی دارم

احمد پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:37 ق.ظ

از اینکه دیگه نمیتوانم با خواندن نوشته های شما همشهری عزیزم لذت ببرم و گاهی هم حرص بخورم و گاهی کمی عصبانی بشم دلم گرفت . هر جا هستی به همراه خانواده محترم سلامت جسم و روحتان را آرزومندم .

نیلوفر پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:46 ق.ظ http://kianayeman.blogfa.com

سلام مرجان جون
تولدت مبارک. چه زود یه سال گذشت. ایشالا همیشه در کنار خونواده سلامت و موفق باشی.
حالا که تصمیم گرفتی ننویسی واقعا دلم گرفت. البته اینا رو نمیگم که بعدش بگم تو رو خدا بنویس . بهت حق میدم که هر طور که آرامش بیشتری داری رفتار کنی. فقط می خوام حسمو بگم بدون هیچ گونه اغراق. چون لزومی نداره دروغ بگم. واقعا ناراحتم و بغض کردم. شما محبوبترین دوست مجازی منی و همیشه تو ذهنم میمونی حتی اگه ازت هیچ خبری نشه. به خاطر همه ی روزایی که منو خندوندی و شادم کردی ممنون.
امیدوارم یه روزی بتونم از نزدیک ببینمت. پسر گلت رو ببوس . روی ماه خودتم میبوسم.
خداحافظ.

ز.ی پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:46 ق.ظ

به اینم فکر کن مرجان جان که حتما خواننده های خاموش زیادی داری که میخوننت و تو و نوشته هاتو صادقانه و دوستانه دوست دارن .و اینکه شاید مطلق نگاه کردن به همه چیز درست نباشه در دنیای مجازی هم خیلیا روی و ریا دارند اما این به معنای بی صداقتی بقیه نیس اما در هر صورت خوش باشی. دوست دارم

وصله پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:48 ق.ظ http://zettel.blogfa.com

مبارک باشه

یک ایرانی پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ق.ظ

با سلام سال روز میلادتان مبارک در هر کجا هستید یا خواهید بود خوش و خرم باشید

لیلا پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:52 ق.ظ

مدتیه نوشته هات رو دنبال میکنم، هرچند که چیزی نمیگم! هر روز سرمیزدم که ببینم چه چیز جدیدی برای یادگرفتن اینجا هست! یک کم حالم گرفته شد و یک کم هم به فکر فرورفتم که اصلا این دنیای مجازی جای خوبی هست یا نه! اما در نهایت برات خوشحالم که با این روحیه و انگیزه داری به استقبال آینده میری، من جزو اون دوستانی که گفتی نیستم و در نتیجه دیگه تماسی نخواهیم داشت! تولدت مبارک

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:59 ق.ظ

مرجان عزیز

قبل از هرچیز بگم تولدت مبارک. امیدوارم سال جدید زندگیت یکی از خاطره انگیزترین ها باشه برات : *

و بعد اینکه :( نمیدونم چرا تصمیم گرفتی وبلاگت رو تعطیل کنی :( اما برای نظرت احترام قائلم و امیدوارم موفق باشی هرجا و به هرکاری که مشغولی. و اینکه جای نوشته هات خیلی خالی خواهد بود... درست مثل مواقعی که دیر به دیر آپ می کردی. اما خوب صلاح کار خویش خسروان دانند. چی میتونم بگم بهت.

راستی اگر ایران کاری چیزی داشتی بهم بگو (بی تعارفات معمول ایرانی میگم) از دستم بر بیاد انجام میدم و نیاد بهت میگم: mah.shine@ymail.com به قول یه تبلیغ تلویزیونی پل ارتباطی من با شما

پیروز , سربلند و موفق باشی
امیرت رو ببوس

پرنیا پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:02 ق.ظ

تولدت مبارک باشه
......................
قلبم شکست - فکر کنم باعث این تنبیه دسته جمعی من باشم
من واقعا قصد توهین نداشته و ندارم اگه حرفهام باعث شده که بهت بربخوره رسما عذرخواهی میکنم .
اگه دوست نداری منو تحمل کنی بهم بگو من میرم و هیچ وقت به وبلاگت سر نمی زنم ولی همه رو مجازات نکن.
.............

همه ادمها بد نیستند
انسانها ساده اند و سادگی بزرگترین خطای انسانهاست

پرطلا پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:14 ق.ظ http://todayisours.blogfa.com

تولدت مبارک با آرزوی سلامتی و خوشی و موفقیت

محمد پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ق.ظ http://beesfahanro.ir

eeeee chera??????? oomoadam tavalodeta tabrik begama chera akhe??????????

شیرین پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:46 ق.ظ http://life-lines.blogfa.com

تولدت مبارک مرجان جون ...
راستش حیف شد ...من خیلی از خوندن نوشته هات لذت میبرم و میبردم ...ولی باید به تصمیمت احترام گذاشت ..
نماز و روزه هات قبول ..موقع سحر و افطار مارو هم یاد کن ..موفق باشی عزیزم...

دوست پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:00 ب.ظ

مرجان تو را خدا.....
اول سلام عزیزم
تولدت مبارک....ان شالله ۱۲۰ ساله بشی...
ولی به من و امثال من رحم کن
تازه می خواستم باب آشنایی را بیشتر باز کنم
می دونم که میدونی خواننده ثابتتم... و اکثرا کامنت می ذارم و از مطالبت لذت می برم و از صمیم قلب دوست دارم
با اینکه می دونی این دم دمای آخر خیلی سرم شلوغه بازم از خوندن وبلاگ شما غافل نمی شم... کاشکی بشه...
شب آخریه که تو اتاقم هستم و از این جا برای شما کامنت می ذارم...
واییییییییییییییی خداااااااااااااااا جونننننننننننننننننننننننننننم
مرجان عزیزم لطفا تو این سحر های رمضان و افطار های رمضان من را هم از دعای خیرت بی نصیب نذار
به امید دیدار

جوینده پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ب.ظ

مرجان جان؟
رفتی؟
تازه می خواستم تولدتو تبریک بگم رفیق!
یعنی گفتم ولی خب به اون ایمیلی رفت که دیگه کار نمی کنه!
من تو این مدت خیلی چیزا از شما یاد گرفتم مرجان جان...از شخصیتت و نوع نگاه اختصاصیت با همه درست ها و یا احیانا اشتباه هاش که همیشه سعی کرده مرجان طاهری بمونه و ذره ای این ور یا اون ورتر نشه!
و این برای من خیلی قابل احترام و زیبا بوده و هست
حالا که حرف از رفتن شد دوست دارم اون ناگفته های قلبم رو هم بگم و برم!
من خیلی دوست داشتم بیشتر و بهتر و صمیمی تر با مرجان آشنا شم و ارتباط داشته باشم...چندین بار خواستم توی فیس بوکم اضافه تون کنم اما نگران این شدم که مبادا از این کار راضی نباشی و احساس کنی خلوت خصوصی ت بهم خورده
همیشه باخودم گفتم : خب اگه خودشون مایل باشن و راغب باشن پل های ارتباطی بیشتری رو در میون می گذارن...
به هر حال این پستت خیلی خوش حس بود رفیق!
...
عادت دارم همیشه به انتخاب کسایی که دوستشون دارم احترام بگذارم . این بار هم از این قاعده مستثنی نخواهد بود
گرچه هنوزم دوست دارم بمونی و بازم برگردی به دوران سابق و همون طور شفاف بنویسی اما مثل همیشه مهم خواست خودته رفیق!
روحی که پشت این پست بود رو تونستم به راحتی حسش کنم و یه جورایی تونستم فرکانسم رو روی این موج تنظیم کنم!
به خاطر همین بهت می گم که خیلی پست قشنگ و اختتامیه زیبایی بود
آره رفیق زندگی درهمه..درهمش قشنگه:)
سالروز تولدت و تقارنش با ماه رمضان رو بهت تبریک می گم رفیق و امیدوارم همیشه شاد و شاداب و سربلند و سرزنده باشی و لحظه هات رو زندگی کنی در کنار یه خانواده خوب...یه امیر کوچولو که همش سوالای جور واجور می پرسه...یه خانواده سه نفره قشنگ...یه خانواده مرجانی
نمی دونم باید تموم کنم کامنتم رو یا نه!
حرف برای گفتن خیلی داشتم و دارم اما خب چه می شه کرد...
هر جا هستی ، هرجانفس می کشی امیدوارم خدا ، یار و یاور و پشتیبان لحظه هات باشه و در کنارش ثانیه ثانیه هات رو به شادی و تکامل ثبت کنی
21 مرداد مبارک باشه مرجان جان
هوای خودتو داشته باش رفیق;)

بهاربد پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ب.ظ http://baharbod.persianblog.ir

سلام ... به خوندن وبلاگت خوندن تجربه و نظراتت عادت کرده بودیم ... حیف شد که می روی ... کاش بودی اما کمرنگ بی قید به همیشه نوشتن اما به هر حال بودن ... برای من که زیر سی را تجربه می کنم خواندنت مثل پرسیدن سوال های بود که بی جواب می ماند... همیشه تحسین مرا بر می انگیختی (‌انگار که مهره ی مار داری :) )‌
به هر حال تصمیم صاحب خانه محترم است و تکلیف ما هم که به قول خودت معلوم ... کاش فقط ارشیوت را برنداری یا وبلاگت را حذف نکنی که گه گاهی بیاییم جواب سوال هایمان مرور کنیم ... برایت هر جا که هستی ارزوی دلخوشی می کنم :))

..... پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ب.ظ

مرجان عزیز سلام
من تقریبا از زمانی که وبلاگ نوشتن رو شروع کردی نوشته هات رو خوندم،تک تکشون رو.تو جز معدود کسانی هستی که من توی دنیای واقعی و مجازی تحسینشون می کنم ،شاید فکر کنی که من نمی شناسمت و این احساس پوچ باشه ولی من قسمتی از تو رو توی نوشته هات دیدم و همون کافیه که برام قابل احترام باشی.
همیشه دلم می خواست برات کامنت بذارم ولی هیچوقت فرصت پیش نیومد.اینجا می خوام با آخرین فرصتی که دارم ازت بخاطر تمام نوشته هات تشکر کنم.تو باعث شدی من به این نتیجه برسم که زن بودن اونقدرا هم که من فکر می کنم بد نیست.
واقعا دلم گرفته که دیگه از تو چیزی نمی خونم.می دونم سرت شلوغه بیشتر از این وقتتو نمیگیرم.
از صمیم قلبم برات آرزوی شادی و موفقیت می کنم

زهره پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ب.ظ

واقعا شاک شدم و نمی تونم فکر کنم چرا
من نمیگم برگرد عزیزم نمیگم دوباره بنویس تو باید بخوای و باید راحت باشی و باید همونطور که نوشته هات به ما حس خوبی میده برای تو هم همراه با تجربه خوبی یاشه
اما لا اقل خداحافظی نکن بذار این حس بمونه که شاید یه روز برگردی و بخوای و بنویسی دوباره همون روزای خوب برگرده . بعضی خداحافظی ها آدمو داغون میکنه من یکی که اصلا نمیتونم تحمل کنم تو اینجا ننویسی پا میشم میام کانادا پیدات میکنما !
من دوستت داشتم و دارم همیشه همیشه اما این لحن خیلی دردناک بود که اونایی که دوستشون داری و تلفنشونو داری وبا هم در تماسین و بقیه تکلیفشون معلومه
منم جزو همونا میشم که تکلیفم معلومه اما خواهش میکنم حداقل ایمیل ها رو نگه دارخواهش میکنم مرجان
برای همه بودنت همه راهنمائیهات و همه چیزائی که ازت یاد گرفتم ممنون و سپاسگزارم
مراقب خودت باش عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد